نویسندگان
استادیار و عضو هیئتعلمیِ گروه علوم قرآن و فقه دانشگاه شیراز
1
عضو هیئتعلمیِ مرکز علم و فناوریِ رسانه و جنگ نرم دانشگاه امام حسین
2
چکیده
شیخ یوسف قرضاوی عالمی تقریبی و منتسب به جریان اعتدالگرای اخوانالمسلمین است. شاید برشمردنِ او در شمار سلفیانِ سنتی، مدعایی نااستوار و بینصیب از صحت به نظر آید؛ ولی با استقصای آرای وی در حوزههای عقیدتی و کلامیِ موردتأکیدِ سلفیه، میتوان به مؤلفههایی دال بر تمایلِ وی به جریان سلفیگری دست یافت. قرضاوی در مسئلۀ تفسیر صفات، ضمن مقبول دانستنِ اجمالیِ مکتبِ اثبات سلفیه، با تصویب رأی حسن البنا در معرفیِ مکتب تفویض بهعنوان رأی سلف و تجویز تأویلات فارغ از تکلف و تعسف در این حوزه، با انتقادات دامنهدارِ سلفیها مواجه شده است. وی در تنقیح مبانیِ نظریِ مسئلۀ توحید ربوبی و الوهی، اجمالاً با تقریر سلفیه موافقت کرده است؛ ولی در تضاد با باورِ سلفیها، مسئلۀ توسل را امری عقیدتی ندانسته و البته بهجهتِ سد ذریعۀ شرک آن را تجویز نمیکند. نکتۀ مهم اینکه وی بهجهت ملاحظات اجتماعیِ جوامع اسلامی و اندیشۀ تقریبگرایانۀ خود، با عدمتقید به لوازم مبانیِ نظریِ سلفگرایانۀ خود در تبیین توحید، از تکفیرِ متَنسّکین به مناسکی چون استغاثه ابا نموده است؛ امری که در حوزۀ تطبیقِ عملیِ لوازم توحید حاکمیت توسط قرضاوی نیز قابلرهگیری است؛ جایی که وی بهسانِ محمد قطب، البته ملایمتر از وی، از تصریح به لوازمِ تأکیدِ خود بر مسئلۀ توحید حاکمیت، که بعضاً میتواند به تکفیر حاکم بغیر ما انزل الله بینجامد، شانه خالی کرده است. قرضاوی در مسئلۀ تبیین امر بدعت و مصادیقِ آن، بهسانِ سلفیه تشدد و سختگیریِ زیادی به خرج داده است؛ هرچند سلفیها نیز برخی باورهای وی مانند تصویب تصوف اعتدالی، تمایل به مکتب اشاعره، تمجید از دموکراسی، و تسامح در شرایط خروج بر حاکم را برنتافته و او را به تسامح در عقیده متهم نمودهاند. از سویی دیگر، اعتقاد عمیقِ قرضاوی به مسئلۀ فتح باب اجتهاد و دفاعِ کمنظیرِ وی از بنیامیه، از مصادیق بارز سلفگراییِ او به شمار میآید. در نهایت، میتوان مدعی شد قرضاوی موافقتِ نسبی را با مبانیِ کلامیِ سلفیۀ معاصر نشان داده است؛ هرچند جزماندیشیِ سلفیۀ معاصر، برشمردنِ وی بهعنوان یک عالم تمامعیارِ سلفگرا را با چالشی جدی مواجه میکند.
کلیدواژهها