نویسنده
پژوهشگر گروه فقه سیاسی مرکز فقهی ائمه اطهار (ع)
چکیده
نگرش حداقلی و حداکثری به دین، پدیدهاي جدید نيست. اگرچه سابقه نگرش حداقلي به بعد از ارتحال نبی مکرم اسلام باز میگردد، لکن در سدههای اخیر هواداران نگرش حداقلی به دین، آن را محدودتر از سابق میانگارند. این عده متأثر از اندیشه سکولاریستی غرب، نهتنها در حوزه تعیین حاکم برای جامعه اسلامی، به مردمیبودن حکومت قائلاند، بلكه در حوزه اداره جامعه نیز نقش دین را انکار نموده و معتقدند گسترة دین به امور فردی خلاصه شده و كاري با حوزه روابط اجتماعی و اداره اجتماع ندارد. بررسي ارزيابي آیتالله محمدجواد فاضل لنکرانی از اين ادعا و مستندات آن، مسئلة پژوهش پيشرو است. بر این اساس با رویکرد تفسیری ـ اجتهادی، از یکسو سستي استدلالهاي قرآنی طرفداران دین حداقلی تبیین ميشود و از سوی دیگر نشان داده میشود که خطابهاي قرآن کریم به رابطه فرد و پروردگار خلاصه نميشود. خطابهاي اجتماعی قرآن کریم حاکی از این است که فرد در جامعه رها و بدون تکلیف نيست؛ بنابراین، تصور اینکه او در اجتماع فارغ از تکالیف اجتماعی الهی، خود میتواند مستقلاً باید و نبایدهای اجتماعی را وضع كند و نظام جامعه را با اين نگاه استقلالي تنظیم نماید، تصوری ناصواب و نادرست است.
کلیدواژهها