نویسندگان
مرکز فقهی ایمه اطهار
1
مرکز ففقهی ایمه اطهار
2
چکیده
نوعیّت، بهعنوان یکی از مباحث بنیادین و اثرگذار در فرایند استنباط احکام شرعی، نقشی محوری در تبیین مسائل فقهی ایفا میکند. این مفهوم، بهویژه در دو حوزه کلیدی، یعنی اطمینان نوعی در حجّیت خبر واحد و نیز در بحث حرج، از اهمّیت ویژهای برخوردار است. مسئلۀ حرج در دو مقام متمایز قابل بررسی است: نخست، مقام جعل حکم توسّط شارع حکیم که در آن، احکام بهگونهای وضع میشوند که مستلزم حرج نوعی نباشند؛ و دوّم، مقام قاعده «لاحرج» که ادلّۀ آن، بهدلیل ظهور خطابات در عناوین شخصی، به نفی حرج شخصی ناظر هستند.
این نوشتار با تحلیل دقیق اقسام نوعیّت، تأثیر آن را بر تبیین قاعدۀ «لاحرج» مورد واکاوی قرار داده است. یافتهها نشان میدهد که ملاک قرار گرفتن نوعیّت، پیامدهای متفاوتی در رفع حرج به¬دنبال دارد: اگر ملاک حرج، نوعی انسانی باشد، حکمی که برای غالب مکلّفان حرجآور است، از تمامی آنان برداشته میشود. در صورتی که ملاک، نوعی موردی باشد، اگر غالب موارد آن حکم برای یک شخص خاصّ حرجی باشد، تمامی موارد آن حکم از همان شخص ساقط خواهد شد. همچنین، اگر ملاک نوعیّت، موردی انسانی باشد؛ به این معنا که غالب موارد یک حکم برای غالب مکلّفان حرجآور باشد، همه موارد آن حکم از تمام مکلّفان برداشته خواهد شد.
مصالحی نظیر حفظ انسجام احکام شرعی، جلوگیری از فرار مکلّفان، و پرهیز از افراط و تفریط از جمله عواملی هستند که شارع را به صرفنظر از ملاحظات صرفاً شخصی و به کارگیری معیار نوعی سوق میدهند.
واژگان کلیدی